عطر حضور
ماه ، از لایِ درختانِ چنار
می شود باز هویدا به عِذار
باز هنگام غروب است و اذان
باز یک دسته پرستو به فغان
شادمانه ، به هوا بوده رها
همچنان ماهیِ دریا به شنا
یا کریمی، به لبش یادِ کریم
توتِ نغزی به رُخَش حُسنِ نعیم
می روم جانبِ مسجد به نماز
تا کنم باز دَمی ، راز و نیاز
ماهِ خرداد رسیده است به نیم
جلوه گر از همه سو لطف کریم
یک طرف ، زُلفِ درختانِ چنار
یک طرف ، غنچه ی زیبای انار
یک طرف زینت بر روی حصار
جلوه یِ تاکِ پُر از خوشه و بار
کوچه مشحون شده از عطر حضور
باز گسترده شده سفره ی نور
می روم تا به سراپرده یِ راز
حَرَم و خانه یِ آن بنده نواز
می روم ، تا که کنم باز جدا
دلِ خود را ، ز همه غیر خدا
می روم تا به سَرِ چشمه یِ نور
تا خورم جُرعه ای از آبِ طهور
خادمی کرده گهی ، در دلِ آن
مَحضرِ پیر و جوان از دل و جان
می روم تا که شوم فرّخ و پاک
سویِ اَفلاک پَرَم از دلِ خاک
گاه در خاطرِ من گشته روان
مَطلعِ جالبِ این شعرِ حِسان
" مسجد ای خانه ی آباد خدا
مسجد ای جایگه یاد خدا "
فرّخ نریمانی ۱۵خرداد ۱۴۰۴ ه ش
.: Weblog Themes By Pichak :.